مثل معمول مریم بهونه می گیره...
احتمالا مامان اینا می رن.
بودن مامان و بابا برامون هم کمک فوق العاده ای بود هم نقطه ی امن..
مریم بی رخحمانه می گه بعد از شیمی درمانی اگر ظاهرم تغییر کنه ،نمی خوام کسی منو ببینه
خودخواهی در این حرفش موج می زنه.حس می کنم کم میارم....
منم این روزها اسیر درد شدید گردنو کمرم
و روحیه م هم طبیعتا خوب نیست...
برام نوشته:
))دلت میخواست جار بزنی و ب فکر من نبودی تا از بار خودت کم بشه کردی
ولی این مورد که نه شوخی بر میداره نه میشه
خودکشی میکنم و خلااااص.